prime


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
prime

استر کردن ،مهمترين ،راه انداختن ،گرم کردن موتور،اول ،نخست ،زبده ،درجه يک ،اغاز،بهار جوانى ،کمال ،بهترين قسمت ،نخستين ،اوليه ،اصلى ،برجسته ،عمده ،بار کردن ،تفنگ را پر کردن ،بتونه کارى کردن ،قبلا تعليم دادن ،اماده کردن ،مجهز ساختن ،تحريک کردن
علوم مهندسى : رنگ اول را زدن
معمارى : اولى
علوم نظامى : چاشنى گذاشتن

 
کلمات مرتبط(22)