put down


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
put down

خواباندن ،ذخيره کردن ،فرونشاندن ،پست کردن ،کاهش دادن ،يادداشت کردن
ورزش : کشش اسب اسيب ديده يا پير يا بيمار از روى ترحم

 
کلمات مرتبط(2) 

 
کلمات مرتبط(put down):




بازگشت به واژه put down



down 
 put