rack


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
rack

چارچوب ،شکنجه کردن ،به هم بستن( طناب)،رديف ،قفسه مهمات و وسايل ،طاقچه مقر،ميله دندانه دار،چنگک جا لباسى ،بار بند،جا کلاهى ،نوعى الت شکنجه مرکب از چند سيخ يا ميله نوک تيز،شکنجه ،چرخ دنده دار،عذاب دادن ،رنج بردن ،بشدت کشيدن ،دندانه دار کردن ،روى چنگک گذاردن لباس و غيره ،طاقچه ،قفسه
علوم مهندسى : ميله رنده
کامپيوتر : قفسه
عمران : تورى مشبک اشغال گير
معمارى : اشغال گير
قانون ـ فقه : خون مستاجر را در شيشه کردن
ورزش : چهارنعل کوتاه
علوم نظامى : قطاع دندانه دار
علوم دريايى : به هم بستن

 
کلمات مرتبط(26)