ransom


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
ransom

وجهى که جهت ازاد کردن اسير يا خريدارى مدت زندان قابل خريد پرداخت شود وجهى که جهت احتراز از تنبيهات جزايى از طرف مجرم و به جاى تقبل ان تنبيهات پرداخت شود،خونبها،غرامت جنگى ،جزيه ،ازادى کسى ياچيزى را خريدن ،فديه دادن
قانون ـ فقه : فديه ،وجهى که جهت جلوگيرى از ضبط اموال پرداخت مى شود

 
کلمات مرتبط(3)