refresh


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
refresh

تازه کردن يک صفحه تصوير،تجديد کردن ،دوباره پر کردن ،تجديد،نيروى تازه دادن تقويت کردن ،تازه کردن ،نيروى تازه دادن به ،از خستگى بيرون اوردن ،روشن کردن ،با طراوت کردن
کامپيوتر : روشن کردن
علوم نظامى : تجديد قوا کردن

 
کلمات مرتبط(8)