relieve


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
relieve

راحت کردن ،ازاد بريدن ،تعويض نگهبانى ،خلاص کردن( از درد و رنج و عذاب)،کمک کردن ،معاونت کردن ،تخفيف دادن ،تسلى دادن ،فرو نشاندن ،بر کنار کردن ،تغيير پست دادن ،برجستگى ،داشتن ،بر جسته ساختن ،ريدن
علوم مهندسى : ازاد کار کردن
علوم نظامى : مرخص کردن نگهبانها

 
کلمات مرتبط(5)