right


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
right

شايسته ،خوب ذيحق ،به طور صحيح ،شرح ما وقع ،نمايندگان جناح راست ،مستقيم ،صحيح ،واقعى ،بجا،عمودى ،قائمه ،درستکار،در سمت راست ،درست کردن ،اصلاح کردن ،دفع ستم کردن از،درست شدن ،قائم نگاهداشتن ،قائم ،ذيحق
قانون ـ فقه : حق ،اصلاح کردن
بازرگانى : حق

 
کلمات مرتبط(203) 

 
 
@@@@@@right
 
@@@@@right
 
@@@@right
 
@@@right
 
@@right