ring


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
ring

صدا کردن ،طنين انداختن صداى زنگ ،رينگ بوکس ،محفل ،گروه ،انگشتر،ميدان ،عرصه ،گود،جسم حلقوى ،طوقه ،صحنه ورزش ،چرخ خوردن ،حلقه زدن ،گرد امدن ،احاطه کردن ،زنگ اخبار،صداى زنگ تلفن ،طنين ،ناقوس ،زنگ زدن
علوم مهندسى : عرصه
کامپيوتر : احاطه کردن
عمران : حلقه
شيمى : حلقه
ورزش : محوطه اى با طناب محصور شده به اندازه 6 متر مربع
علوم هوايى : حلقه

 
کلمات مرتبط(128) 

 
 
@@@ring
 
@@ring