roll out


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
roll out

سر خوردن هواپيما،از حافظه جمع کردن ،از تختخواب بيرون امدن ،گسترده شدن
کامپيوتر : از حافظه جمع کردن
بازرگانى : معرفى يک کالاى تجارتى به بازار
علوم نظامى : دويدن هواپيما روى باند

 
کلمات مرتبط(2) 

 
کلمات مرتبط(roll out):




بازگشت به واژه roll out



out 
 roll