scramble


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
scramble

دويدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان براى دورى از حمله کنندگان ،درگير شدن با هواپيماى دشمن ،فرمان درگيرى بهواپيماى رهگير،بادست وپا بالارفتن ،تقلا کردن ،بزحمت جلو رفتن ،تلاش ،تقلا،کوشش ،(تخم مرغ)املت درست کردن
ورزش : صعود با چهار دست و پا
علوم هوايى : قاطى کردن رهگيرى کردن
علوم نظامى : درهم اميختن

 
کلمات مرتبط(4)