seize


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
seize

ضبط کردن ،ربودن ،ضبط يا توقيف يا تصرف کردن ،گيرکردن پيستون بعلت حرارت زياد،تصرف کردن ،گرفتن ،نج پيچ کردن طناب ،اشغال هدف ،بتصرف اوردن ،ربون ،قاپيدن ،توقيف کردن ،دچار حمله( مرض وغيره )شدن ،درک کردن
علوم مهندسى : گرفتن تصرف کردن
قانون ـ فقه : قبض کردن
ورزش : نشستن
علوم نظامى : از فرصت استفاده کردن دستگير کردن

 
کلمات مرتبط(2)