sensor


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
sensor

رادار مراقبتى ،وسيله اکتشافى وسيله مراقبتى ،حساس ،گيرنده يا دريافت کننده خاطرات حسى ،ضبط کننده
شيمى : حسگر
روانشناسى : حس کننده
علوم هوايى : گيرنده
علوم نظامى : وسيله کشف کننده

 
کلمات مرتبط(3)