set-off


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
set off

جلوه دادن ،منفجر کردن ،در کردن ،جدا کردن ،رهسپار شدن
قانون ـ فقه : دعوى متقابل
علوم نظامى : منفجر شدن

 
کلمات مرتبط(2) 

 
کلمات مرتبط(set off):




بازگشت به واژه set off



off 
set