settle


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
settle

نشاندن ،قرار دادن ،تصفيه کردن ،فرو کردن ،تسويه ،جا دادن ،ماندن ،مقيم کردن ،ساکن کردن ،واريز کردن ،تصفيه کردن ،معين کردن ،ته نشين شدن ،تصفيه حساب کردن ،نشست کردن
علوم مهندسى : نصب کردن
قانون ـ فقه : سازش کردن
علوم نظامى : مستقر شدن يا مستقر کردن استقرار

 
کلمات مرتبط(4)