shell


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
shell

برنامه واسطه ،لايه ،زرهى ،قايق دراز و باريک مخصوص مسابقه با پارو ژاکت سبک ضد باران ،جعبه حاوى باروت ،بدنه پوکه فشنگ ،گلوله باران کردن پوسته ،صدف حلزون ،کاسه يا لاک محافظ جانور( مثل کاسه لاک پشت)،عامل محافظ حفاظ،جلد،پوست فندق وغيره ،کالبد،بدنه ساختمان ،گلوله توپ ،پوکه فشنگ ،قشر زمين ،سبوس گيرى کردن ،پوست کندن از،مغز ميوه را دراوردن( از پوست)
علوم مهندسى : پوشش
کامپيوتر : برنامه خروج موقت
معمارى : توده
شيمى : پوسته
زيست شناسى : صدف
ورزش : ساچمه و چاشنى
علوم هوايى : لايه
علوم نظامى : پوست کندن

 
کلمات مرتبط(65) 

 
 
@@shell