shield


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
shield

غلاف ،زره ،بدنه محافظ،ديواره محافظ،محافظت کردن ،حفاظت کردن درمقابل ،مانع شدن ،مانع ،سپر مغناطيسى ،حامى ،پوشش محافظ،محفظه ،سپرشدن ،بوسيله سپر حفظ کردن ،حفاظ پيدا کردن
علوم مهندسى : پوشش
الکترونيک : غلاف
معمارى : روپوش اب بند
علوم نظامى : حافظ

 
کلمات مرتبط(15)