short


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
short

توپ بى هدف ،مدار قطع شده ،اتصال مدار،تک تير،کسرى داشتن ،کوتاه خوردن گلوله ،مختصر،قاصر،کوچک ،باقى دار،کسردار،کمتر،غير کافى ،خلاصه ،شلوار کوتاه ،تنکه ،يکمرتبه ،بى مقدمه ،پيش از وقت ،ندرتا،کوتاه کردن ،(برق)اتصالى پيدا کردن
بازرگانى : کوتاه مدت
ورزش : نزديک تور
علوم نظامى : کوتاه ،پايين تر

 
کلمات مرتبط(150) 

 
 
@@@@short
 
@@@short
 
@@short