skid


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
skid

تير حائل ،تير پايه ،لغزيدن ،غلتگاه ،سرخوردن ،ترمز ماشين ،تخته پل ،راه شکست ،مسير سقوط،ترمز کردن ،سريدن ،سرانيدن
علوم مهندسى : از سريدن بازداشتن
علوم دريايى : به پهلو سريدن

 
کلمات مرتبط(13)