slack


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
slack

قوزک اول ماشه ،توقف در حرکت ،گير در حرکت ،لقى ،قطع ،انقطاع ،دامن اويخته وشل لباس يا هر چيز اويخته وشل ،(درجمع )شلوار کار کرباسى ،سکون ،کسادى ،شلى ،پشت گوش فراخ ،فراموشکار،کند،بطى ،سست کردن ،شل کردن ،فرونشاندن ،کساد کردن ،گشاد،شل ،ضعيف
علوم مهندسى : جاى افتاده يا شل
علوم نظامى : شل کردن طناب

 
کلمات مرتبط(12)