sloping

THE Eng-Cro Dictionary

Download this dictionary

sloping

strm

spušta

nizbrdit

nizbrdan

nagnut

kriv

kos

Free for individual usage/Besplatan za osobnu uporabu

hFarsi - advanced version

Download this dictionary

sloping

شيب دار،سراشيب ،مايل
علوم نظامى : مايل

کلمات مرتبط(5)

کلمات مرتبط(sloping):

بازگشت به واژه sloping

downward sloping demand curve
law of downward sloping demand
sloping barrel vault
sloping gauge
sloping recorder

Dizionario inglese-italiano 1.0.012

Download this dictionary

SLOPING

INCLINATO. IN PENDENZA. PENDENDO. INCLINANDO

MHM Advanced English > Persian (v. 90)

Download this dictionary

sloping

شيب دار ، سراشيب ، مايل
{علوم نظامى}: مايل

واژه هاى شامل sloping ـ (5)

slop

[.v. & n]: هر نوع لباس گشاد رويى ، روپوش کتانى پزشکان و امثال ان ، شلوار گشاد ، لجن ، باتلاق ، مشروب رقيق و بى مزه ، غذاى رقيق و بى مزه ، پساب اشپزخانه و امثال ان ، تفاله ، ادم بى بند و بار ، ادم کثيف ، لبريز شدن ، اشغال خورى

واژه هاى شامل slop ـ (4)

slope

[.v. & n]: شيب منحنى ، دامنه ، شيب دار ، زمين سراشيب ، سرازيرى ، سربالايى ، کجى ، انحراف ، سراشيب کردن ، سرازير شدن
{علوم مهندسى}: سرازيرى
{کامپيوتر}: شيب
{عمران}: شيب
{معمارى}: شيب سربالايى
{روان شناسى}: شيب
{زيست شناسى}: شيب
{بازرگانى}: شيب
{ورزش}: شيب
{علوم هوايى}: شيب نمودار
{علوم نظامى}: شيب

واژه هاى شامل slope ـ (28)

hEnglish - advanced version

Download this dictionary

sloping

sloping trough