slump


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
slump

کسادى بازار،زمين باتلاقى ،کاهش فعاليت ،رکود،دوره رخوت ،افت ،ريزش ،يکباره پايين امدن يا افتادن ،يکباره فرو ريختن ،سقوط کردن ،خميده شدن
معمارى : نشست
بازرگانى : رکود اقتصادى ،کاهش موقتى در فعاليت هاى اقتصادى رکود موقتى
ورزش : بازى ضعيف و باختن

 
کلمات مرتبط(4)