spare


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
spare

زاپاس ،اضافه ،دريغ داشتن ،مضايقه کردن ،چشم پوشيدن از،بخشيدن ،يدک ،براى يدکى نگاه داشتن ،درذخيره نگاه داشتن ،مضايقه ،ذخيره ،لاغر،نحيف ،نازک ،کم حرف
علوم مهندسى : يدکى
معمارى : اسباب يدکى
بازرگانى : اضافه براحتياج انى
ورزش : انداختن هر ¹ 1ميله بولينگ با دو پرتاب

 
کلمات مرتبط(6)