spat


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
spat

( :)p.of spit(زمان ماضى فعل)spit ،به سيخ کشيد،تف کرد،سوراخ کرد، :)n.vt.& vi.(حلزون خوراکى خيلى کوچک ،بچه حلزون ،مرافعه ،کشمکش کردن ،سيلى زدن

 
کلمات مرتبط(1)