spread


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
spread

منتشر کردن يا شدن ،منتشر کردن ،فاصله زياد بين مدافعان ،توسعه دادن ،پخش شدن ،پخش کردن ،گستردن ،فرش کردن ،گسترش يافتن ،منتشر شدن ،بسط وتوسعه يافتن ،گسترش ،وسعت ،شيوع ،پهن کردن ،پهن شدن
علوم مهندسى : پهن کردن
قانون ـ فقه : انتشار
زيست شناسى : گسترش
بازرگانى : نشر
ورزش : عرض شاخهاى گوزن
علوم نظامى : اتش درو در عرض يا عمق

 
کلمات مرتبط(13)