stable


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
stable

اتومبيلهاى مسابقه( زير نظر يک سازمان)،محکم ،پايا،پايدار،پابرجا،باثبات ،مداوم ،محک کردن ،ثابت کردن ،استوارشدن ،اصطبل ،در طويله بستن ،جا دادن
علوم مهندسى : ثابت
شيمى : پايدار
روانشناسى : استوار
زيست شناسى : پايدار
بازرگانى : با ثبات
ورزش : اتومبيلهاى مسابقه

 
کلمات مرتبط(12)