stale


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
stale

پر زور وکهنه( مثل ابجو)،(م.م ).کهنه ،مانده ،بوى ناگرفته ،بيات کردن ،تازگى وطراوت چيزى را از بين بردن ،مبتذل کردن
بازرگانى : کهنه

 
کلمات مرتبط(1) 

 
کلمات مرتبط(stale):




بازگشت به واژه stale



stale cheque