start


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
start

روشن کردن ،راه انداختن ،شروع کردن ،عزيمت کردن ،از جا پريدن ،رم کردن ،شروع ،مبداء،مقدمه ،ابتدا،فرصت ،فرجه ،اغازيدن ،دايرکردن ،عازم شدن
علوم مهندسى : وصل کردن به گردش دراوردن

 
کلمات مرتبط(47) 

 
 
@@start