stocked


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
stocked

Dizionario inglese-italiano 1.0.012Download this dictionary
STOCKED
FORNITO. AVUTO

MHM Advanced English > Persian (v. 90)Download this dictionary
stocked
واژه هاى شامل stocked ـ (1)
 
stock
[.adj. & v. & n]: موجودى انبار ، دسته حديده ، بدنه رنده ، ماده اوليه ، مال التجاره ، عرضه کردن کالا براى فروش سرسلسله ، دودمان ، جوراب ساق بلند ، ازاد کردن ماهى پرورشى در آب ، ميله عرضى لنگر ، اماد ذخيره ، ذخيره کردن ، قبضه جنگ افزار ، سهم ، انباشته ، مايه ، موجودى کالا ، کنده ، تنه ، ته ساقه ، قنداق تفنگ ، پايه ، دسته ريشه ، نيا ، سهام ، سرمايه ، مواشى ، پيوندگير ، حاضر ، دم دست ، درانبار ، اماده ، انبار کردن ، ذخيره کردن ، به موجودى افزودن
{علوم مهندسى}: موجودى ذخيره
{عمران}: ذخيره
{قانون و فقه}: جامع نسب
{زيست شناسى}: موجودى
{بازرگانى}: سهم ، ذخيره اوليه ، انباره
{ورزش}: عادى از لحاظ مدل ، رها کردن پرنده دست اموز براى شکار قنداق تفنگ
{علوم نظامى}: قنداق تفنگ
{علوم دريايى}: ميله لنگر
واژه هاى شامل
stock ـ (117)

Webster's Revised Unabridged Dictionary (1913)Download this dictionary
Stocked
(imp. & p. p.)
of Stock
  

Webster's Revised Unabridged Dictionary (1913), edited by Noah Porter. About
Babylon English-TurkishDownload this dictionary
stock
f. stoklamak, stok yapmak, depolamak, yığmak, bulundurmak, sürmek (filiz), takmak (tüfeğe)