strain


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
strain

کرنش ،سفت کشيدن ،بار،حالت موروثى ،سوء استفاده کردن از،افزايش طول نسبى ،تغيير شکل ،دگرديسى ،دگروشى ،ازدياد طول ويژه ،ضرب ديدگى ،کشش ،فشار،درد سخت ،تقلا،در رفتگى يا ضرب عضو يا استخوان ،اسيب ،رگه ،صفت موروثى ،خصوصيت نژادى ،نژاد،اصل ،زودبکار بردن ،زور زدن ،سفت کشيدن ،کش دادن ،زياد کشيدن ،پيچ دادن ،کج کردن ،پالودن ،صاف کردن ،کوشش زياد کردن ،خسته کردن
علوم مهندسى : کرنش
الکترونيک : تغيير شکل
عمران : تغيير شکل نسبى
معمارى : انبساط
قانون ـ فقه : تجاوز کردن از
شيمى : کشيدگى
روانشناسى : نژاد
ورزش : کشيدگى
علوم هوايى : تغيير شکل

 
کلمات مرتبط(53) 

 
 
@@strain