strip


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
strip

کشيدن يا انداختن توپ از دست حريف ،(فوتبال امريکايى)،سطح پيست شمشيربازى ،بند،پاک کردن ،تخليه مواد خطرناک يا قابل انفجار،نوار سردوشى ،نوار مين گذارى ،باند فرود موقتى ،قطعه باريک ،برهنه کردن ،محروم کردن از،لخت کردن ،چاک دادن ،تهى کردن ،باريکه ،نوار
عمران : کندن
معمارى : باريکه
ورزش : نخ را با دست از قرقره ماهيگيرى کشيدن
علوم نظامى : باند فرود

 
کلمات مرتبط(32)