supply


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
supply

تحويل دادن تغذيه کردن ،فرستادن تدارک ديدن ،ارسال کردن ،تحويل دادن ،تکميل کردن موجودى ،بدل ،تامين موجودى ،تدارکات ،ذخيره ،اماده کردن ،تدارک کردن ،فراورده ،تهيه کردن ،رساندن ،دادن به ،عرضه داشتن ،تدارک ديدن ،توليد کردن ،موجودى ،لزوم ،اذوقه ،منبع ،تامين کردن
علوم مهندسى : موجودى جايگير موقتى
قانون ـ فقه : ملزومات
بازرگانى : عرضه نمودن ،عرضه
علوم نظامى : ذخيره کردن

 
کلمات مرتبط(122) 

 
 
@@@@supply
 
@@@supply
 
@@supply