tend


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
tend

نگهدارى کردن از،وجه کردن ،پرستارى کردن ،مواظب بودن ،متمايل بودن به ،گرايش داشتن ،گراييدن ،ميل کردن

 
کلمات مرتبط(3) 

 
کلمات مرتبط(tend):




بازگشت به واژه tend



tend 1 
tend 2 
 tend goal