throttle


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
throttle

ساسات کشيدن ،پت پت کردن عبور کم کم روغن يا مايع ،دريچه کنترل بخار يا بنزين ،خفه کردن ،گلو را فشردن ،جلو را گرفتن ،جريان بنزين را کنترل کردن
علوم مهندسى : خفه کردن
ورزش : دستگاه کنترل سوخت
علوم نظامى : عبور قسمت به قسمت

 
کلمات مرتبط(4)