tilt


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
tilt

نوسان کردن ،کج شدن ،يک ورشدن ،کج کردن ،دراهتزاز بودن ،در نوسان بودن ،شيب داشتن ،مسابقه نيزه سوارى ،شمشيربازى سواره درقرون وسطى ،زدوخورد،منازعه ،برخورد،سرعت ،شتاب ،پرتاب ،شيب ،سرازيرى ،کجى ،تمايل ،يک ورى بودن
علوم مهندسى : کجى
معمارى : شيب

 
کلمات مرتبط(5)