touch


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
touch

خوردن به تماس يافتن با،برخورد شمشير به بدن ،بساوايى ،دست زدن به ،لمس کردن ،پرماسيدن ،زدن ،رسيدن به ،متاثر کردن ،متاثر شدن ،لمس دست زنى ،پرماس ،حس لامسه
علوم مهندسى : تماس
روانشناسى : بساوش
ورزش : ضربه فنى کشتى

 
کلمات مرتبط(35)