tracked
tracked
gusjenični
Free for individual usage/Besplatan za osobnu uporabu
tracked
TRACKED
CINGOLATO. MUNITO DI CINGOLI. INSEGUITO. SEGUITO. CARRELLATO
tracked
track
[.v. & n]: پيدا کردن ، با طناب کشيدن ، رد (اثر) ، زمين بازيهاى ميدانى ، ادامه گوى در مسير بولينگ ، ايز راه ، اثار ، مسير طى شده ، رديابى کردن ، تعقيب مسير کردن ، تعقيب کردن ، شيار ، لبه ، باري که ، پيگردى کردن ، رد پا ، اثر ، خط اهن ، جاده ، راه ، نشان ، مسابقه دويدن ، تسلسل ، توالى ، ردپاراگرفتن ، پى کردن ، دنبال کردن
{علوم مهندسى}: خط
{کامپيوتر}: پيگردى کردن
{معمارى}: خط سير
{زيست شناسى}: راهچه
{ورزش}: مسير دو ، پيست مسابقه اتومبيل رانى يا اسبدوانى مسير بيضى شکل دو و ميدانى
{علوم هوايى}: مسير
{علوم نظامى}: در رهگيرى هوايى يعنى " به نظر من هواپيماى دشمن روى مسيرى است که داده شده است " .
واژه هاى شامل track ـ (70)
tracked
tracked
adj : having tracks; "new snow tracked by rabbits"; "tracked vehicles" [ant: trackless]