trig


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
trig

قابل اعتماد،وفادار،فعال ،سرحال ،منبسط،تر وتميز،دويدن ،چهار نعل رفتن ،شيک ،خود ارا،خط شروع مسابقه ،خندق ،از حرکت بازداشتن( مثل چرخ ماشين)،علامت گذاشتن

 
کلمات مرتبط(2) 

 
کلمات مرتبط(trig):




بازگشت به واژه trig



trig list 
 trig point