trim


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
trim

هدايت کردن تخته موج به قسمت هموار،موقعيت تخته موج دراب ،اراسته ،کج شدن ناو از سينه يا پاشنه ،درست کردن ،اراستن ،زينت دادن ،پيراستن ،تراشيدن ،چيدن ،پيراسته ،مرتب ،پاکيزه ،تر وتميز،وضع ،حالت ،تودوزى وتزئينات داخلى اتومبيل
علوم مهندسى : پاک کردن
معمارى : مرتب
ورزش : موقعيت قايق دراب
علوم نظامى : هرس کردن زدن حواشى و زوايد
علوم دريايى : نشست

 
کلمات مرتبط(11)