warp


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
warp

تاب دادن ،پيچ دادن ،منحرف کردن تاب برداشتن ،طناب ،تار( در مقابل پود)،ريسمان ،پيچ و تاب ،تاب دار کردن ،منحرف کردن ،تاب برداشتن
علوم مهندسى : ريسمان
علوم هوايى : تار
علوم نظامى : جا به جا کردن ناو يا لنگر

 
کلمات مرتبط(5)