wind


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
wind

قدرت تنفس کامل ،)wind(،نفخ ،بادخورده کردن ،درمعرض بادگذاردن ،ازنفس انداختن ،خسته کردن ياشدن ،ازنفس افتادن ،)waind(،پيچيدن ،پيچ دان ،کوک کردن(ساعت و غيره)،انحناء،انحنايافتن ،حلقه زدن ،چرخاندن
عمران : باد
زيست شناسى : باد
ورزش : سمت وزش باد فرصت دادن به اسب براى تازه کردن نفس

 
کلمات مرتبط(128) 

 
 
@@@@wind
 
@@@wind
 
@@wind