wing


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
wing

بال شبيه به بال هواپيما وصل به اتومبيل براى کشش بيشتر،گوش زمين ،گروه هوايى ،تيپ هوايى ،قسمتى از يک بخش يا ناحيه ،(نظ ).گروه هوايى ،هر چيزى که هوا را برهم ميزند(مثل بال)،بال مانند،زائده حبابى ،جناح ،زائده پره دار،طرف ،شاخه ،شعبه ،دسته حزبى ،پرواز،پرش ،بالدار کردن ،پردارکردن ،پيمودن
علوم مهندسى : لنگه
معمارى : جناح
ورزش : جناح
علوم هوايى : بال
علوم نظامى : بال

 
کلمات مرتبط(79) 

 
 
@@wing