withstand


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
withstand

تاب اوردن ،مقاومت کردن با،ايستادگى کردن در برابر،تحمل کردن ،مخالفت کردن ،استقامت ورزيدن
علوم نظامى : مقاومت کردن

 
کلمات مرتبط(1)