loop


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
loop

حلقه زدن ،حلقه شدن ،ضربه بلند قوس دار،حريف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حريف ديگر( فوتبال امريکايى)،چرخش نيمدايره و برگشت اسکيت ،کمند،مهارى ،دريچه ،حلقه طناب ،چرخ ،خميدگى ،حلقه دار کردن ،گره زدن ،پيچ خوردن ،حلقه زنى
علوم مهندسى : حلقه
کامپيوتر : حلقه زدن
الکترونيک : حلقه
عمران : حلقه
روانشناسى : حلقه
ورزش : درو در انتهاى خرک
علوم نظامى : سوراخ

 
کلمات مرتبط(57) 

 
 
@@loop